چرا نباید برنامه «عشق ابدی» را تماشا کنیم؟ اعترافات پرستو صالحی و پشت پرده ابتذال رسانه ای
برنامه «عشق ابدی» با اجرای پرستو صالحی یکی از پدیده های جنجالی این روزهای فضای مجازی است. این برنامه که در پلتفرم های خارجی منتشر می شود، تلاش دارد با بازنمایی روابط عاشقانه، مخاطب را جذب کند. اما در واقع چیزی که به مخاطب ارائه می کند، نه عشق است، نه شناخت واقعی؛ بلکه تقلیل روابط انسانی به رقابتی سطحی و پرزرق وبرق است.
ظاهری جذاب، محتوایی سطحی
ساختار برنامه به ظاهر ساده است: چند دختر و پسر کنار هم می نشینند تا زوج مناسب خود را انتخاب کنند. اما هیچ نشانه ای از تلاش برای شناخت یا گفت وگوی جدی میان شرکت کنندگان وجود ندارد. تصمیم گیری ها تنها بر اساس ظاهر، عنوان شغلی و احساس آنی انجام می شود. در واقع، مخاطب شاهد رقابتی سرد و نمایشی برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران است؛ نه پیدا کردن عشقی واقعی.
پرستو صالحی؛ انتخابی نه از روی صلاحیت، بلکه برای جذب مخاطب
باید پرسید: پرستو صالحی با کدام تخصص یا تجربه در زمینه خانواده و روانشناسی توانسته مجری چنین برنامه ای باشد؟ نه تحصیلات مرتبط دارد، نه سابقه ای در حوزه مهارت های ارتباطی. تنها پشتوانه او، حضور در فضای مجازی و چند نقش بازیگری تلویزیونی در گذشته است. انتخاب او، بیشتر از آنکه مبتنی بر شایستگی باشد، تلاشی است برای افزایش بازدید و وایرال شدن.
بر اساس همین رویکرد، نه تنها مجری، بلکه شرکت کنندگان نیز اغلب از منظر ظاهری انتخاب شده اند، نه فکری یا فرهنگی. گویی هدف برنامه، فروش جذابیت بصری است، نه ارتقای سطح فرهنگی و اجتماعی مخاطبان.
برنامه ای وارداتی با پوشش فرهنگی ایرانی
«عشق ابدی» در اصل کپی برداری ضعیفی از برنامه های غربی مانند Love Island، Love is Blind و Too Hot to Handle است. نکته قابل توجه اینجاست که همین فرمت ها در کشورهای غربی خود با انتقادات جدی از سوی روانشناسان، نهادهای آموزشی و والدین روبه رو هستند. آن ها متهم اند به رواج تصویر نادرست از رابطه، جسم محوری، ابتذال، و فشار روانی شدید بر جوانان.
حال ما، با داشتن پیشینه ای فرهنگی، دینی و اجتماعی متفاوت، چرا باید چنین برنامه هایی را بازتولید کنیم؟ آن هم با مجری ای نه متخصص، نه فرهنگی و نه اجتماعی!
به نام عشق، به کام ابتذال
برنامه «عشق ابدی» سعی دارد خود را به عنوان واقع گرایی در روابط عاشقانه جوانان معرفی کند، اما آنچه نمایش می دهد چیزی جز ابتذال پوشیده شده در رنگ و هیجان کاذب نیست. هیچ گفت وگوی عمیقی میان شرکت کنندگان شکل نمی گیرد، سوالات سطحی اند، پاسخ ها کلیشه ای و همه چیز به ظاهر و جذابیت جنسی فروکاسته شده است.
از سوی دیگر، مجری با جملات پر هیجان اما بی محتوایی مثل «انتخاب نکنی، انتخاب می شی!» تنها به تشویق انتخاب های عجولانه می پردازد، نه تشویق به تفکر، تعهد یا شناخت واقعی.
دوری از واقعیت جامعه
شرکت کنندگان حاضر در برنامه نیز بازتاب دهنده تنوع فرهنگی ایران نیستند. بیشتر آن ها با استایلی اینستاگرامی، زبان بدنی تصنعی و رویکردی اغراق شده، نماینده طبقه خاص یا الگوی جوان ایرانی نیستند. چنین نمایشی تنها فاصله برنامه با واقعیت جامعه را بیشتر نشان می دهد.
روابط انسانی یا رقابت جنسی؟
در ساختار برنامه همه چیز وارونه شده است. دخترها به صف می روند، پسرها وارد می شوند، انتخاب می شوند یا انتخاب نمی شوند. رابطه انسانی تبدیل به یک انتخاب سریع در استایل خرید آنلاین شده است. خبری از عمق، شناخت، احترام متقابل یا هم فهمی در برنامه نیست.
فروپاشی اخلاق و تعهد
یکی از بزرگ ترین ضعف های برنامه، نبود پایبندی به مفاهیم اخلاقی و انسانی است. شرکت کنندگان به راحتی درباره تغییر پارتنر صحبت می کنند و شوخی های بی ادبانه ای میان آن ها رد و بدل می شود. چنین فضایی نه تنها ارزش خانواده را تضعیف می کند، بلکه الگوی رابطه سالم را برای نوجوانان و جوانان از بین می برد.
کاری که باید رسانه انجام دهد…
در شرایطی که جامعه ما با بحران ازدواج، عدم شناخت، فاصله طبقاتی، فشار اقتصادی و گیجی فرهنگی مواجه است، وظیفه رسانه باید آگاهی بخشی، آموزش مهارت های ارتباطی و ترویج ارزش های سالم خانوادگی باشد. نه اینکه عشق را به مسابقه ای پرهیاهو و نمایشی تبدیل کند.
نتیجه گیری: چرا نباید عشق ابدی را ببینیم؟
- محتوای سطحی و فاقد شناخت واقعی از روابط انسانی
- مدل رفتاری آسیب زننده به جوانان و نوجوانان
- تبدیل عشق به کالا در بستری از رقابت ظاهربین
- نقض آشکار مفاهیم اخلاقی، فرهنگی و انسانی
- انتخاب مجری و شرکت کنندگان صرفاً برای وایرال شدن و نه از روی شایستگی
- دور شدن از واقعیات جامعه ایران و ترویج سبک زندگی نمایشی
در نهایت، آنچه از این برنامه باقی می ماند، نه چیزی به نام «عشق ابدی»، بلکه تصویری افسوس برانگیز از ابتذالی است که در پوشش زیبایی، اعتماد مخاطب را می رباید. ما سزاوار رسانه هایی هستیم که شعور احساسی، آگاهی فرهنگی و سلامت روانی ما را بالا ببرند، نه اینکه آن ها را قربانی چشم نوازی های سطحی کنند.
نظرات کاربران